شما هم اگر صاحب یک کسب و کار باشید که درآمدی ثابت و تضمین شده داشته باشد به هیچ وجه حاضر نیستید آن را از دست بدهید. حتی اگر با وضع قوانین و مقرراتی سعی کنند شما را از این درآمد محروم کنند باز دهها تبصره و ماده قانون پیدا خواهید کرد که با استناد به آن به درآمدزایی خود ادامه دهید.
در واقع دولت و اپراتورهای تلفن همراه و اپراتورهای پیامک و شرکتهای تولیدکننده محتوا و ارائهدهنده سرویسهای ارزش افزوده پیامک در میدانی بازی میکنند که از همه طرف برد است؛ هم مخابرات سود میکند، هم شرکتها، هم اپراتورها و هم کسب و کارهای برخی رونق میگیرد، حتی آنها که آگهی و تبلیغات میدهند نیز سود میبرند. این بازی تنها یک بازنده دارد:
مشترک مورد نظر!دلیل بازنده بودن او هم مشخص است. وقت و بیوقت باید پیامکهایی دریافت کند که ربطی به علاقه و شغل و حرفه و نیازهای او ندارد. مشترک مورد نظر تلفن همراه در ایران نهتنها باید کیفیت بد آنتندهی تلفن همراه را تحمل کند، بلکه باید از بدیهیترین سرویسهای مبتنی بر موبایل که در دنیا مرسوم است محروم باشد و هر روز در دام چندین و چند پیامک تبلیغاتی گرفتار شود که سودی به حالش ندارند و در برخی مواقع خسارتآفرین نیز هستند.
راهاندازی سرویسهای بهاصطلاح ارزش افزوده پیامک که این روزها انواع و اقسام آن در قالب سرویسهای پیامکی اپراتورهای تلفن همراه به قریب 70میلیون مشترک مورد نظر! ارائه میشود بهانهای شده است برای کسب درآمد از طریق بمباران مشترکان. استدلال اپراتورها و مخابرات نیز شنیدنی است آنها بستر ارائهشده مخابراتی به مشترک را خدمتی تلقی میکنند که از سوی دولت به مردم اعطا شده و آنها بهخود حق میدهند در این بستر ارتباطی هرآنچه میتوانند درآمدزایی کنند.
این درحالی است که قواعد بازی در حوزه سرویسهای ارزش افزوده پیامک یا پیامکهای تبلیغاتی و فلهای ایجاب میکند که مانند همه کشورهای دنیا، مشترک مورد نظر نیز در درآمدهای ناشی از این کاسبی سهمی داشته باشد. سهمی که میتواند در قالبهای مختلف ازجمله تخفیف در هزینههای مکالمات یا پیامکهای ارسالی، یا پرداخت شارژهای اعتباری یا تسهیلات مشابه دیگر باشد.
اما واقعیت این است که در ایران مشترک مورد نظر جایی در این میدان بازی ندارد و فقط در انتهای زنجیره کسب و کار پیامکی قرار گرفته است. درست مانند تئوری تزریقی یا گلوله جادویی که جزو قدیمیترین نظریههای ارتباطات به شمار میرود و در آن فرض بر این گرفته شده است که مخاطب یا کاربر رسانه، بیماری است که از خود ارادهای ندارد و محتوای پیام مانند گلوله یا در خوشبینانهترین حالت مانند محتوای یک آمپول به او تزریق میشود.
و اینگونه میشود که حتی اصلیترین سازمان متولی حقوق مشترکان مورد نظر یعنی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نیز نسبت به اجرا نشدن ابلاغیههای خودش بیاعتنا شده و در پیچ و خم بوروکراسی خلق شده توسط اپراتورها گرفتار میشود تا حقوق مشترکان کماکان نادیده انگاشته شود.آقای رگلاتور! شاید همه مشترکان مورد نظر به اندازه شما ندانند که ارسال عدد یک به شماره پیامک فرستهای تبلیغاتی که برای میلیونها نفر ارسال میکنند چه مفهومی دارد. شما که میدانید باید از حقوق آنها دفاع کنید.